به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمدحسین صبوری، نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی در دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری، عصر امروز و در حسینیه امام خمینی به سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی به شرح زیر است:
اگر بناست نظامسازیمان مقدمهی تحقق آرمانها باشد، طبیعتاً باید ساختار را مبتنی بر آن رسالتها، طراحی و در صورت نیاز، اصلاح کنیم.
این رویکرد در برابر دوگانه غلطی است که از یکسو محافظهکارانه آرمانها را غیرقابل تحقق میداند و در سوی دیگر، راه تحقق آرمانها را در ساختارشکنی جستجو میکند.
در همین راستا به ریشهیابی بخشی از معضلات کنونی کشور، میپردازیم:
*خصوصی سازی
همانگونه که نگاه دولتی دهه 60، خسارت بار بود؛ خصوصیسازی افسارگسیخته، بدون رعایت لوازمی تظیر شفافیت، نظارت، اهلیت و بخشهای تأمینکننده منافع مستضعفین که در بندهای «ب»، «د» و «ه» ابلاغیه آمده بودند، نیز بحرانزاست.
لیکن آنچه تاکنون از نتایج حاصلهی خصوصیسازی دیدیم، لطمه به تولید ملی، تعمیق نابرابری و شکاف اقتصادی بوده است.
جدا از اینکه عدهای در دولتهای پیش، سنگ بنای غلطی را در فرآیند خصوصیسازی بنا نهادند، آقایان در دولت فعلی صریحاً میگویند: «باید شرکتها را مجانی واگذار کنیم». (انگار سرمایه ملی ارث پدریشونه!)
اینکه به نام واگذاری به مردم، کارخانهای با 50 سال سابقه و چند صد کارگر و متخصص، کمتر از یکسال پس از واگذاری به بخش خصوصی تعطیل میشود، چه نسبتی میتواند با شعار سال داشته باشد؟!
انحراف فرآیند خصوصیسازی، ناشی از قدرت گرفتن جریان لیبرال در کشور و غلبهی آنها بر مجاری تصمیمساز است؛ که منجر شد تا اصل 44 جای آنکه ذیل گفتمان اقتصاد مقاومتی (و مردمی کردن اقتصاد) طرح شود، در چارچوب تئوریهای لیبرالیِ «دولت حداقلی» تعریف و اجرا شود.
در چارچوب این تعریف خطرناک است، که حاکمیتی ترین بخش را (که آموزش و پرورش باشد)، به نام «خرید خدمت»، خصوصی می کنند.
این نگرانی وجود دارد که دولت، از طریق اختیارات داده شده به جلسه سران قوا، برای چوب حراج زدن بر مابقی بنگاهها استفاده کند!!!
انتظار داریم با دستور شما یا قوه قضائیه، جلوی روند فعلی خصوصیسازی (تا زمان اصلاح این مدل) گرفته شود.
(برای اصلاح این مدل هم، ایده هایی داریم که در صورت صلاحدید حضرت عالی خدت تان تقدیم می کنیم.)
*سیاست خارجه:
متأسفانه دیپلماسی رسمی ما به سرنوشت دولتهای چهارساله مان گره خورده؛ به گونهای که رویکردهای منفعلانه در سالهای اخیر، بعضاً منجر به ارائه تصویری ترسو، از نظام مقتدر و مظلومِ جمهوری اسلامی، شده است.
این اتفاقات، هرچند دستپختِ دولتهاست، اما عواقب آن دامنگیر کل نظام خواهد شد.
رویکرد محافظهکارانه، نهفقط دیپلماسی رسمی که دیپلماسی فرهنگی ما را نیز مختل کرده است.
باوجود دیوانسالاری های متعدد خارجی نظیر وزارت خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات، مجمع جهانی اهلبیت، معاونت فرهنگی نیروی قدس، مجمع تقریب مذاهب، تا مراکز اسلامی و نهادهای ریز و درشت دیگر، ما در ارتباط با جوانان انقلابی اهل سنت منطقه، و فعالان ضدامپریالیسم در قاره آمریکا و اروپا ضعف جدی داریم.
نهادهای متولی دیپلماسی فرهنگی، اساساً این حوزه را به منطقهی ممنوعهای برای ورود هر فعالیت فرهنگی خارج از ساختار رسمی تبدیل کردهاند. در صورتی که ظرفیت های مردمی برای ورود به این حوزه وجود دارد، که باید میدان برای نقش آفرینی آن ها فراهم شود.
البته ما متوجه ملاحظات فضای خارج از ایران هستیم، اما این ملاحظهکاری نباید به دولتزدگی و حتی تعقیب سیاستهای جهان سلطه برای محدودکردن اسلام انقلابی بینجامد؛ مثل رویه کنونی مرکز اسلامی لندن که در مقابله با اسلام انقلابی از دولت انگلیس هم جلو افتاده و با آن همکاری میکند.
اگر قائل یه این هستیم که مخاطب اصلی انقلاب اسلامی، ملتها هستند، و نه دولتها؛ لازم است برای تحقق عینی آرمانجهانوطنیمان، به اصلاح سازوکارهای دیپلماسی فرهنگیمان بپردازیم.
*عدالت در آزادی:
امروز در کشور ما آزادی هست، اما عدالت، در آزادی، رعایت نشده است.
چگونه انحصارطلبانِ کانون وکلا و نظام پزشکی، و اتاق بازرگانی (که مدافع وابستگی و از موانع اصلیِ پاگرفتن تولید، در ایران است)، از هرگونه حق رسمی و قانونی جهت پیگیری مطالباتشان برخوردارند؛ اما گروههایی نظیر معلمان و کارگران و پرستاران، که عملاً مکانیزم مؤثری در حاکمیت برای مطالبه حقوقشان ندارند، باید با برخوردهای قهری و تنگنظرانه مواجه شوند؟
نافی این نیستیم که برخی تجمعات زمینه سوءاستفاده معاندین را دارند؛ اما دیوانسالاریهای مربوط به صدور مجوز، با اجرای سلیقهای این قانون، به 99 درصد تجمعات چه در اجرای حق دینی دادخواهی مظلوم، چه در مطالبات انقلابی مجوز نمیدهند.
ماجرای تصویب برجام به ما آموخت که بدون آزادی حتی از استقلال و دین نیز نمیتوان دفاع کرد. در آن روزها دولت، شهرداری و درآن مورد خاص سپاه پاسداران با استناد به اینکه رهبری و نظام موافق برجامند!، از برگزاری همایش اعتراضی در 200 سالن هماهنگشده در تهران جلوگیری کردند؛ و جریان انقلابی هیچ روزنهای برای رساندن صدای اعتراض، جز تشییع جنازه شهدا و اجتماع مقابل مجلس نداشت؛ که البته بعداً هم در همین دیدار با نقد حضرتعالی روبرو شده و طبق معمول، رسانه محافظهکاران و غربگرایان، «عتاب رهبری به جوانان انقلابی» را ضریب ویژه دادند.
کاسبان وضع موجود:
در هشت سال جنگ تحمیلی، هم با دشمن روبروی مان جنگیدیم، هم با امثال بنی صدرها که در دل نهادهای تصمیم گیر برای کشور، برخلاف منافع ملی عمل می کردند!
در شرایط جنگ اقتصادی نیز، ضمن مراقبت از دشمن بیرونی، نباید از محافل قدرتمندی که در شکل گیری وضع نامناسب معیشتی موثر بوده اند غافل شد.
وضعیت فعلی، محصول قرارگیری در شرایط «تعارض منافع» است.
بعضی افراد در جایگاهی قرار گرفته اند، که خودشان تصویب می کنند، خودشان اجرا می کنند، خودشان هم نظارت می کنند، و طبیعی ست که این وسط نفع خودشان ارجح بر هر موضوعی ست!
وقتی وزیرِ بساز بفروش، بشود سیاستگذار حوزه زمین و مسکن، وقتی پزشکان کاسب کار بشوند سیاست گذار حوزه بداشت؛ که صدر تا ذیل وزارت را پزشکان و مالکان بیمارستان خصوصی گرفته باشند.
وقتی مدیران بانک مرکزی، بین بانک های خصوصی و دولتی مدام در گردش هستند...
بدیهی ست که با جریان قدرتمندی از ذی نفعان مواجهیم، که در لایه های تصمیم گیری نظام نفوذ کرده، و مهمترین مانع در برابر تغییر دیوان سالاریِ موجود می باشند.
* بیت رهبری:
همواره بیت رهبری به بهانههای واهی و به قصد تخریب جایگاه رهبری، مورد هجمه دشمنان قرار گرفته است.
اما رفتارهای غیرشفاف برخی اعضای ارشد دفتر، دخالت در موضوعات نامربوط با وظایف شان، و حضور چند دههای بعضی از افراد، آسیبهایی را به همراه داشته است؛ سوالات و ابهاماتی نظیر ماجرای تصویب برجام، تلاش برخی برای تصویب لوایح مربوط به fatf، انتخاب دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، جلوگیری از تحولهای انقلابی در نهادهایی مثل صداوسیما، و استفساریه گیری برای بستن دهان کارشناسان از جمله مواردی است که در ذهن دانشجویان انقلابی رسوب کرده است.
در صنعت «تفسیر به رأی» چنان پیشرف داشته ایم که برخی آقایان با استفاده از انتساب به رهبری معظم، جمع بندی خود و جناح شان از مسائل کشور را به عنوان «جمع بندی دفتر رهبری» طرح، و خط خودشان را به نام «حزب الله» منتشر می کنند.
بهتر نیست وقتی ولی فقیه خودش را در معرض پاسخگویی قرار می دهد، مسئولان بیت نیز از مصونیت انتساب به رهبری بیرون آمده و پاسخگوی عملکرد خود باشند؟
حضرت آقا؛ هربار که موضوعی برای کشور حیثیتی شده، که نتیجهاش را مستقیماً در سرنوشت انقلاب اسلامی مؤثر می دانیم، با حربه ی مشترکی مواجهیم، که نامش را می گذارند «تصمیم نظام»!!!
سؤال ما این است که دقیقاً این نظام چیست؟ که اتفاقاً تصمیاتش اکثراً برخلاف مشی انقلاب، منافع ملی و سخنان رهبری از آب در میآید؟!
* جوان گرایی:
برخی اشاخص و جریانات، به حرفهایترین شکل ممکن از فرمان «جوانگرایی»، برای بازتولید سیستم مریدپروری استفاده میکنند.
محدودسازی این دستورالعمل، به عموزادهها، خالهزادهها، داییزادهها و آقازادههای دهه شصتی، منجر شده تا بهجای جذب احمدیروشنها، برخی جوانان فرصتطلبِ منتسب به اشخاص، احزاب و باندها یک شبه به رشد آسانسوری برسند!
ایراد ریشهایتر را در «محافظهکاری»، و وجود عناصر «محافظهکار» میدانیم، نه صرفاً مُسن. لذا اگر قرار باشد 30 ساله های رانتی، جای مُسنها را بگیرند، عملاً نه تنها کارآمد تر نخواهیم شد، بلکه محافظه کارانِ جوان توان بیشتری برای مقاومت دربرابر تحولات مثبت خواهند داشت.
ضمن اینکه خوب است، مدل صحیح جوانگرایی از دفتر رهبری آغاز کنید تا برای سایر نهادها الگو شود، استدعا داریم به شرح چارچوب درستِ استفاده از جوانان نیز برای مسئولین نظام بپردازید.
* در پایان، معتقدیم عقبماندگیها در بحث عدالت را نمیتوان تنها با جابجایی اشخاص جبران کرد؛ ریشهی بسیاری از ناکارآمدی ها برخاسته از «ساختارهای ناتوانی» ست، که امکان تحقق آرمان ها را به ما نمی دهد.
با پذیرش این گذاره که «هدفمان از انقلاب و تشکیل نظام، تحقق آرمانها بوده»، لازم است به قصد برقراری تناسب میان ساختارها و آرمانها، به اصلاح مستمر ساختارها بپردازیم.
باید الگوی تغییر و اصلاح دائم و درونی نظام انقلابی را در برابر چشم تمام تشنگان حقیقت و عدالت در سراسر جهان برافراشت.
جنبش عدالتخواه دانشجویی به نفع تحقق آرمان قسط و تمدن نوین اسلامی، اصلاح ناکارآمدیهای دیوانسالاری را جزو وظایف خود دانسته و برای تحقق آن، مبارزه و ایستادگی خواهد کرد. در این راستا در پاسخ به مطالبه سال گذشته حضرتعالی از جنبش، مجموعه راهکارهای اصلاحی برای قوه قضاییه و صداوسیما فراهم کردیم، که به دفتر رهبر معظم انقلاب تحویل داده شد.
فریاد بوذریم و نمانیم در گلو
رودیم و رسم ماست گذشتن از آبرو
با حرف زور و زر، نفسی لب نبسته ایم
در گوشِ مان نمیرود این حرف ها فرو
راه ولایت است عدالت، مسافریم
اینک هزار گردنه مانده ست پیش رو
با دشمنان عدل علی، گفتگو بس است
وقتش شده که تیز شود تیغ گفتگو
(شاعر: میلاد عرفان پور)
برای شادی روح شهدای نهضت جهانی اسلام (به خصوص شهدای تیپ فاطمیون، که برادن افغانی مان اخیراً مورد بی مهری مسئولین نیز قرار گرفتن)، صلواتی ختم کنید.